احساس می کنم پدرم راست گفته بود ...
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ
سعید توکلی
۹۳/۰۱/۰۹
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
زلف چون عنبر خامش که ببوید هیهات
ای دل خام طمع این سخن از یاد ببر
سینه گو شعله آتشکده فارس بکش
دیده گو آب رخ دجله بغداد ببر
دولت پیر مغان باد که باقی سهل است
دیگری گو برو و نام من از یاد ببر
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
دوش میگفت به مژگان درازت بکشم
یا رب از خاطرش اندیشه بیداد ببر
حافظ اندیشه کن از نازکی خاطر یار
برو از درگهش این ناله و فریاد ببر
بقول فامیل دور: من دیگه حرفی ندارم (لبخند)
احساس می کنم گره ی کور زندگی
روزی گشوده می شد و دیگر نمی شود
ترسم دوباره مضحکه ی دیگران شویم
وقتی عصا به معجزه منجر نمی شود
وب بسیار زیبا و نابی داری
به وب بنده هم سر بزنید اگه لایق دیدید.
عیدتون مبارک و شهادت حضرت فاطمه (س)دخت نبی بر شما و تمام شیعیان تسلیت باد.
تبادل لینک هم مایل باشید در خدمتم
یک بخشی هم باز کردم به عنوان آچار فرانسه بلاگ .آی آر
آموزش هایی برای وبلاگ های بیان
که تا حالا کد صفحه بندی مطالب وب به صورت کامل
کد اشتراک مطالب بلاگ های بیان در شبکه های اجتماعی فیس بوک ، گوگل پلاس ، افسران
و کد جستجوگر سلام در وبلاگ شما برای کاربرانتان تا در مطالب وبتان جستجو کنند.
منـــــــــــــــــــــــــــتظر شما هستیم
گروه کامپیوتر دانشگاه آزاد