پیاده رو

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت

پیاده رو

به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟

برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی

وقتی که همه ی فکر هایت به هم می ریزد خیال می شود ... همه ی برنامه ریزی هایت، می ریزد ...

وقتی باز آن کاسه ی قدیمی را به دست می گیری... چه کنم چه کنم...


+خدایا ، جبران نکنی از دستت ناراحت می شم ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۴
شما مرا درخت صدا کنید

نظرات  (۲)

۱۴ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۰۲ گذری عاشقانه
بهش اعتماد کن.حتمن خیری توشه
پاسخ:
توکل بر خدا
خدایا امروز را مهمانم باش به یک فنجان قهوه تلخ/

وقتش رسیده طعم دنیایت را بچشی.
پاسخ:
خدا که مهمانت باشد
قهوه تلخ یا شیرین 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">