شعر با لهجه فارسی کرمانشاهی
جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۲۳ ق.ظ
او که بیچاره دلم گیر نگاشه خودتی ("ه" ها با فتحه خوانده بشه)
او که ای جفت چشا نذر چشاشه خودتی
او که دل پر میزنه تا بالابان خانشان (بالابان=پشت بام ، خانشان=خانه شان)
او که کفتر دلم شیت هواشه خودتی (شیت=دیوانه)
اونی که اگه یه روزی ما دو تا به همدیه نرسیدیم
اسم مه اسم یکی از بچه هاشه خودتی
منه شیته سی بکن دلم به چه چیزی خوشه (سی بکن =نگاه کن)
اونی که خاطره مه هرزه نگاشه خودتی
یادته روزی برام رفتی تو چال ترخینه
مه هنوز مریضمو دوای دردم خودتی
(چال ترخینه یه چاله ست که ترخینه رو نگه میدارن ترخینه هم خشک شده ی گندم هست و دوغ هست و برای بیمار باهاش سوپ درست می کنن)
درد او قد و بالات ، عزیزکم ، شیرینکم
اونی که دردش به عمرم ، بیگناهه خودتی
میدانم تقصیر تو نود ، همش بخت منه(نود=نبود)
اینه که چارش به دام ای رقیباس خودتی
اگه یه روزی دوباره بینمت، یعنی که چه؟
میشه یه روزی دوباره بینمت، او خودتی؟
فک نکن خاطرته بردم ایاده ای دلم
اونی که عروس ای شبای تاره خودتی
خودتم خوب میدانی درد گران مه چیزه
اونی که نیمه دره صبح وا میزاره خودتی
شاعرِشم نمیدانم کیهَ
۹۲/۱۲/۰۲
چه شعر عاشقانه ی قشنگی
جالبه جریانی که توی شعرای محلی جاری ه که همراه با نوعی رقص ه در شعرای رسمی کمتر پیدا میشه
نکته ی دیگه این که غیر از واژه ی "شیت" و "نود=نبود" باقی واژه ها کاملن معادل فارسی رایج بود و خوندنش آسون بود
چندوقت پیش یک کتاب توی کتابخونه دیدم که دوبیتی های محلی خراسانی بود که حتی خود من بعضی جاهاشو نمیتونستم بخونم حالا اگه شد ان شاالله چندتا شعر ازش میذارم
یک پیشنهاد:
اگه میتونی همین شعر رو خودت بخون و بذار تا بتونیم شعر رو با لهجه ی قشنگتون بشنویم
ببخش پرحرفی کردم
یاحق