یه حقی که من دارم از زندگی
جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۱۲ ب.ظ
پیاده آمده بود ، پیاده خواهم رفت
به نام خدا
خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟
برگرفته از سخنان ملا صدرا شیرازی
۱۴ دی ۹۲ ، ۱۰:۵۲
ط......ن
ط......ن
اینجا فوران زندگی آنجا مرگ
مانده است درانتظار انسانها مرگ
"یک روز به دیدار شما می آیم"
این نامه برای زنده ها
امضا :مرگ
میلاد عرفان پور
پاسخ:
امضا :مرگ!!!
اههههه چه مخوف :)
سهراب میگه : گاه در گوشه نشسته است به ما می نگرد!
۱۴ دی ۹۲ ، ۱۹:۲۹
گذری عاشقانه
گذری عاشقانه
منم این بیتو خیلی دوست دارم.
پاسخ:
:)
:)
۱۴ دی ۹۲ ، ۱۹:۳۲
ط.......ن
ط.......ن
گمونم سهراب میگه گاه در "سایه" نشسته است به ما می نگرد...
.
و نترسیم از مرگ مرگ
پایان کبوتر نیست مرگ وارونه یک زنجره نیست...
.
و نترسیم از مرگ مرگ
پایان کبوتر نیست مرگ وارونه یک زنجره نیست...
پاسخ:
دقیقا !
دقیقا !
این یه سوتی ادبی بود... :)
گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد...
۱۴ دی ۹۲ ، ۱۹:۴۷
ترنم
ترنم
به احترام این همه شاعر سکوت
پاسخ:
:)
:)
۱۶ دی ۹۲ ، ۰۰:۰۷
آشنای قدیمی
آشنای قدیمی
چندبار اومدم دست و دل به نوشتن نرفت
سهـم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جـای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟
سهـم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جـای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟
پاسخ:
:(
:(
یکی نیست به فاضل خان نظری بگه فرق می کند برادر من فرق می کند...
اینجا "جسم قبر و جامه قبر و خانه قبر باز لفظ زندگان عنوان ماست"...
۱۶ دی ۹۲ ، ۰۱:۲۴
امیرهاتف
امیرهاتف
تو بخوان با من
نه بنام گل سرخ
که بنام گل مرگ
در سحاری شکست
گل مرگی ز چه سان؟
و بدان رنگ و نشان
که خبر نیست مرا
تو بخوان با من
در رسای مرگ
واپسین امید من
تو بخوان با من
تو بخوان
(امیر هاتف .... مهر 91)
نه بنام گل سرخ
که بنام گل مرگ
در سحاری شکست
گل مرگی ز چه سان؟
و بدان رنگ و نشان
که خبر نیست مرا
تو بخوان با من
در رسای مرگ
واپسین امید من
تو بخوان با من
تو بخوان
(امیر هاتف .... مهر 91)
پاسخ:
رغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو می ریزد
ارغوان
این چه راز ی است که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید ؟
.
.
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه)
۱۶ دی ۹۲ ، ۱۶:۵۳
mim.alef
mim.alef
hameye moshkelate baz kardane in safe vase man ye taraf inke faght inja nmitonam cm farsi ham bezaram ye taraf
do roz dge injaro baz mikonam nanevise sahebe blog hozore u ro ghadeghan karde kheilie
پاسخ:
این بلاگ خر دیدی چه بده ... به خدا به صاحب سیستم گفتمن درست کنن این سیستم ذغالیشون ولی درست نکردن !
این بلاگ خر دیدی چه بده ... به خدا به صاحب سیستم گفتمن درست کنن این سیستم ذغالیشون ولی درست نکردن !
شما به بزرگواریتون ببخشید. :)
۱۸ دی ۹۲ ، ۱۹:۳۱
م.ه
م.ه
دوستش داشتم
سلام :)
سلام :)
پاسخ:
سلام
سلام
ممنون.
:)
۱۹ دی ۹۲ ، ۲۲:۵۵
آشنای قدیمی
آشنای قدیمی
سلام
کم پیدایید؟
کم پیدایید؟
پاسخ:
سلام
سلام
نیستم در حدود حوصله ها.....
۲۴ دی ۹۲ ، ۰۸:۳۸
مه لیلا
مه لیلا
بنویسید یک جنگجو
که نجنگید
اما شکست خورد
که نجنگید
اما شکست خورد
پاسخ:
یاران
وقتی صدای حادثه خوابید
برسنگ گور من
بنویسید یک جنگجو
که نجنگید،
اما ...، شکست خورد...
۲۷ دی ۹۲ ، ۱۵:۴۵
آشنای قدیمی
آشنای قدیمی
دیوانگی ام گل بکند رفتـم از اینجـا
با این دل بی حوصله که خانه نشین است
پاسخ:
ناودان ها شر شر باران بی صبری است
آسمان بی حوصله ، حجم هوا ابری است
کفش هایی منتظر در چارچوب در
کوله باری مختصر لبریز بی صبری است
پشت شیشه می تپد پیشانی یک مرد
در تب دردی که مثل زندگی جبری است
و سرانگشتی به روی شیشه های مات
بار دیگر می نویسد : " خانه ام ابری است "
آینه های ناگهان قیصر امین پور
۲۷ دی ۹۲ ، ۱۵:۴۶
آشنای قدیمی
آشنای قدیمی
شما فک کردین اگه ننویسین به بلاگتون نمیایم؟؟؟
ما همچنان به فکر خراب شدن تو اینجاییم...به این راحتی خلاصی ندارین ... والا:)
پاسخ:
:)
۲۸ دی ۹۲ ، ۰۰:۰۴
امیرهاتف
امیرهاتف
سلام اخوی
خوبی؟
کجایی؟ چرا اینجا روز نمیشه؟؟؟؟
التماس دعا
یاحق
خوبی؟
کجایی؟ چرا اینجا روز نمیشه؟؟؟؟
التماس دعا
یاحق
پاسخ:
سلام
سلام
ممنون.
هستم ولی خسته م
محتاجیم به دعا ...
حق یارت.
۰۱ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۳۱
آشنای قدیمی
آشنای قدیمی
not updated yet!
پاسخ:
Yes
۰۲ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۵۸
نصرتی
نصرتی
یه نگاه متفاوت به مقوله مرگ؛
هم از جانب شاعر و هم از جانب نویسنده وبلاگ.
پاسخ:
اگه مردن همین باشه
من از مردن چه بیزارم
می خوان خاکم کنن اینجا
شاید زنده م نمیذارم
بدون پنجره اونجا
شبیه چهار دیواری
مث خونه س همونجا هم
چرا میگی نمیذاری ؟
.
.
.
۰۳ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۲۶
ط.......ن
ط.......ن
سلام آقای درخت خوبین؟!
پاسخ:
سلام علیکم و رحمت الله ...
سلام علیکم و رحمت الله ...
ممنون خوبم!
شما خوبید ایشالله؟
۰۴ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۲۴
ط.......ن
ط.......ن
تازگی یاد گرفتیم بگیم:
الحمدلله علی کل حال!!
الهی همیشه خوب باشین
الحمدلله علی کل حال!!
الهی همیشه خوب باشین
پاسخ:
عجب جمله ای منم یاد گرفتم هرکی بگه منم اینو میگم ...
عجب جمله ای منم یاد گرفتم هرکی بگه منم اینو میگم ...
الحمدلله علی کل حال
ممنون شما هم همیشه برقرار و رو به راه باشید...
۰۴ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۵۳
رندانه
رندانه
سلام برادر
انشالله صد و بیست سال دیگه زنده باشید
انشالله صد و بیست سال دیگه زنده باشید
پاسخ:
سلام خانم حیدری
سلام خانم حیدری
امروز اخویتون توی صرفا جهت اطلاع اخبار 20 و 30 دیدم یادتون کردم ...
ایشا الله زندگی با عزت با برکت برای شما و خانواده ....
120 زیاده !!!
ما ازین هستی ده روزه به جان آمده‌ایم
وای بر خضر که زندانی عمر ابدست
صائب
۰۴ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۰۰
ط.......ن
ط.......ن
سلام آقای درخت
یعنی یک چنین فراز زیبایی از دعای کمیل با چنین خط و هنری چقدر به جا و زیباست
الهی و ربی من لی غیرک
.
اگه روزی هزار بار هم با وسایل مختلف بسازیمش که فقط برامون تکرار بشه باز هم کمه...
یعنی یک چنین فراز زیبایی از دعای کمیل با چنین خط و هنری چقدر به جا و زیباست
الهی و ربی من لی غیرک
.
اگه روزی هزار بار هم با وسایل مختلف بسازیمش که فقط برامون تکرار بشه باز هم کمه...
پاسخ:
سلام
ممنون... آره واقعا...