به نام خدا خدایی که بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند و بر بند تاب با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند... به شرط اعتقاد ؛به شرط پاکی دل؛به شرط طهارت روح؛به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.به شرط اینکه بشویید قلبهایتان را از هر احساس نا روا! و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف؛و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک؛ و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و برهیزید از ناجوانمردی ها ناراستی ها نامردمی ها! مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟
گاهی برای ابرهای رفته دلتنگم هرچند میدانم یک گوشهء این شهر، یا آن شهر دارند میبارند ـ ابر است و باریدن ـ هرچند میدانم این آسمان ـ هرجا که میبینی ـ همین رنگ است اما کویر من گاهی برای ابرهای رفته دلتنگ است.
گاهی برای ابرهای رفته دلتنگم
هرچند میدانم
یک گوشهء این شهر، یا آن شهر
دارند میبارند
ـ ابر است و باریدن ـ
هرچند میدانم
این آسمان ـ هرجا که میبینی ـ
همین رنگ است
اما کویر من
گاهی برای ابرهای رفته دلتنگ است.